کوله بار گروپ

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۴، ۱۲:۴۲ - کوله بار گروپ
    ممنونم

فقط فاطمیون...

پنجشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۸ ب.ظ
اینجا مسیری است از فاطمیون تا خیابان وسط شهر...
در این مسیر اما باید از خیابان ساحلی و آتش نشانی هم عبور کرد!
قرار است از کوچه پس کوچه های جم سلانه سلانه گذر کنیم تا به فاطمیون برسیم!
کوچه هایی که اگر بو کنی می توانی هنوز عطر هیئت فاطمیون را استشمام کنی...
هفتگی های پنج شنبه شب...
مغازه تشانی...
نوشتن آدرس هیئت روی چند تا کاغذ A4 با ماژیکهای رنگاوارنگ!
و نصبش بین اعلامیه های هیئتهای دیگه...
هر کسی که می دید یه دستی روی سر و گوشمون می کشید و می گفت:
باریکلا! خدا حفظتون کنه!! اماااااااااا..........
و این اماها داستانی داشت...
عصرهای چهارشنبه اکو و باند و تابلوی هیئت روی کول بچه ها , از این خونه به اون خونه.
 آدما از روی حمل و نقل وسایل هیئت می فهمیدند که جمعه شده!!
بچه ها تو رو خدا زود باشید ,‌ دیر میشه هاااااا!
کم بودیم ,‌ شاید به تعداد انگشتای دست دونفر ! ولی یکی بودیم...
یک هفته منتظر می شدیم تا چهارشنبه بیاد و ...
یک سال انتظار می کشیدیم تا بشه ولادت حضرت زهرا(س)...
همه سنگ تموم میذاشتن , کربلایی مصطفی هم اون روز "چه می شود که شوم کبوتر بقیعت"رو یه جور دیگه می خوند ,‌ می خواستی از همونجا پر بزنی بری مدینه...
خلاصه اینکه هیئت فاطمیون اون روز می شد شعبه ای از بقیع...
همینطور جمع هیئت فاطمیونی ها جمع تر می شد...
تو شهر اسم هیئت و آوازه‌ی نوای مداحش دهن به دهن می گشت...
هیئت فاطمیون !
میرزایی !
_ صداش سوز خاصی داره ,‌ معلومه مداح با معرفت و دل پاکیه
_ وقتی پای روضه هاش میشینم بد جوری دلم رو هوایی می کنه...
 هرچی زمان می گذشت جمعیت بیشتر از قبل می شد ، دیگه خونه ها جواب اون همه عاشق رو نمی داد،‌ حتی با اینکه چند وقتی مراسم توی یه مسجد برگزار می شد ، باز هم فضا برای جمعیت کافی نبود.
باید کاری انجام می شد... 
حالا دیگه کم نبودند عاشقهایی که طول هفته رو به انتظار چهارشنبه می نشستند تا غروب دلگیرش رو با هیئت فاطمیون و نوای کربلایی مصطفی میرزایی سپری کنند...
خیلی از مراسمهای برگزار شده در یه دهن مغازه تو خیابون ساحلی ماندگار شد ،‌ مخصوصا اولین محرمش...
یادش بخیر...
چه روزهایی که با هم خندیدیم و چه روزهایی که با هم گریه کردیم ...
با نداشته ها و داشته های هم ساختیم و دم نزدیم ...
چه آدمهایی که آمدند و رفتند و می آیند و می روند ...
و چه شایعاتی که بوده و هست و خواهد بود ...
اما مهم اینه که ما همیشه یکی بودیم و مثل کوه پشت سر هم ایستادیم ...
بقیه اش دیگه دست صاحب هیئته و بس .
.............................
توی این وبلاگ قراره از گذشته و حال و آینده هیئت فاطمیون گفته بشه
قرار هم نیست که یه عده خاص نویسنده این وبلاگ باشند
اینجا مخصوص بچه های هیئت فاطمیون است
ما استارت کار رو زدیم
دستمون رو هم برای یار رسوندن شما دراز کردیم ...
هر کسی کمکی می تونه بکنه یا علی!
البته کسانی بودند و هستند که در وادی وبلاگ نویسی در مورد هیئت فاطمیون و کربلایی سید مصطفی از ما پیشکسوت ترند و چند تا وبلاگ بیشتر از ما خراب کردند!!
ما دست همه شون رو به گرمی می فشاریم و از اینکه توی این چند سال پرچم هیئت و توی اینترنت بالا نگه داشتند تشکر می کنیم و ازشون می خواهیم از حالا همه با هم و در کنار هم حرکت رو به جلویی رو آغاز کنیم.
البته این نکته مهم رو در نظر داشته و دارید که سایت رسمی هیئت فاطمیون محفل عاشقان حسین و رهروان شهدا  " حرم " می باشد.
فعلا یا علی...
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۱۵
کوله بار گروپ

نظرات  (۱)

واقعا قشنگ بود
خیلی خوب میتونید حس و حالتون رو وصف کنید
همراه خوندن متن منم حس کردم اونجام و همون حال رو دارم.
صمیمیتی که توی متن حس میشد باعث شد از اینکه تا آخر بخونمش خسته نشم
آدمو علاقه مند میکنه که توی چنین فضاهایی بیاد و اون چیزی که تجربه کردید تجربه کنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی